دانلود کتاب اشعار ایرج میرزا
ایرجمیرزا و خاندان و اجدادش
ایرج میرزا فرزند غلامحسین میرزایی قاجار و او فرزند ایرج بن فتحعلیشاه است. به این ترتیب
فتحعلیشاه قاجار جد بزرگوارش و پدرانش ایرج و جد بزرگوارش همگی شاعر بودند.
فتحعلی شاه و پسرش ملک ایرج با اینکه شاعر حرفه ای نبودند، شعر می گفتند.
دادگاه داشتند. اما غلامحسین میرزایی قاجار، پدر ایرج، شاعر رسمی مظفرالدین مزای ولیه است.
و لقب شاعری داشت و احتمالاً از این امر امرار معاش می کرد. پس از مرگ وی، درباریان این سمت را به ایرج دادند.
به او دادند تا از آن درآمد به خانواده یتیم پدرش رسیدگی کند.
ایرج میرزا ملقب به جلال الملک بن غلامحسین میرزا بن فتحعلیشاه قاجار در سال 1398 در تبریز به دنیا آمد.
رمضان هزار و دویست و نود هجری قمری. وقتی به سن رشد و پاکی رسید، پدر، در تربیت او و
معلمی را گماشت تا به او فارسی بیاموزد. سپس برای فراگیری زبان فرانسه به مدرسه دارالفنون تبریز رفت
در خارج، در منطقه ای که آشتیان برای مطالعه و تکمیل منطق و معانی و بیان ترتیب داده بودند.
و چون به چهارده سالگی رسید امیرنظام حسنعلی خان گروسی چون در او
با پسرش که نزد مرحوم میرزا عارف ادبیات خوانده، استعداد و خوش قیافه و هوش به او بده.
مسیو لامپر فرانسوی زبان فرانسه و برخی علوم را آموخت. او هم درس می خواند و هم شعر خوبی می سرود
می گفت و خط و تحریر تفسیر را هم آموخت و خوب می نوشت و در اخوانی ها دست خوبی داشت.
قبل از ورود به زنگی ایرج باید از پدر و پدربزرگ و شعر آنها صحبت کنیم. فتحعلی شاهی
زیبا و دوست بود، طبع شعر و شعر داشت، بیشتر غزل می گفت و پاک بود.
جد بزرگ ایرج مالک، ایرج بن فتحعلیشاه نیز شعر را از پدرش به ارث برده است.
انجام می داد در مصاحبه با حاج میرزا ساوجی ملاباشی، ملک ایرج اطلاعات خود را تکمیل کرد و
سپس به فکر طبابت افتاد و نزد میرزا علی ساوجی و حاج میرزا موسی که بهترین پزشکان بودند رفت.
در شام درس خواند و پس از آنکه پادشاه از مهارت های او آگاه شد، او را به کنار خود دعوت کرد و رئیس آن شد.
عتبایی به او دارالخلافه داد و سالها در این شغل زندگی کرد و در هفتاد و چهار سالگی از دنیا رفت.
غلامحسین میرزایی قاجار، پدر ایرجمیرزا ملقب به صدر الشعراء، فرزند چنین پدری بود. او نیز از طریق معلمان است
او استعداد ممتاز و ذاتی در تلاوت خوب قرآن داشت و اشعار فارسی می سرود و می سرود.
تاریخ را آنطور که باید و شاید بخوانید.
وفات صدر الشعرا به گفته فرزندش ایرج میرزا در نوزده سالگی ایرج و ناراحتی او اتفاق افتاد.
سل از دنیا رفت و پسر 19 ساله خود ایرج را به سرپرستی خانواده و درباری رها کرد.
غلامحسین میرزا را به ایرج از بزرگان نظام گروسی سپردند که ایرج را بسیار دوست داشت و اوچند سالی از این راه گذشت و سپس از دربار استعفا داد و به دولت پیوست.
پس از آمدن امین الدوله به تهران و صدارت او که در آن زمان رئیس دارلانشا با قوام سلطانه و در آن بود.
در زمان مراجعه منشی وی عوارضی داشت که در تهران قابل درمان نبود.
به فرنگستان رفت و ایرجمیرزا را با خود برد و پس از بازگشت به تبریز در ایالت عهدی چنین بود.
مظفر دینشاه یک سال با او به تهران آمد و اشعاری در مدح میرزا علی اصغر خاناتبک و اتابک خواند.
اشعار زیر نافی ایرج میرزا